کد مطلب:90386 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

پرواپیشگان تسلیم هوای نفس نیستند











«ان استصعبت علیه نفسه فیما تكره لم یعطها سولها فیما تحب»

واژه ها

استصعاب: سركشی و نفوری كردن ستور، صعب شدن و صعب آمدن، سختی و دشواری است.

السول: الحاجه التی تحرص النفس علیها، «قال: قد اوتیت سولك یا موسی.»:

سوال حاجتی است كه نفس آدمی را بر آن آزمند نماید (چنانكه خداوند درباره ی حضرت موسی علیه السلام) می فرماید: حقیقتا كه موسی به حاجتش رسید.

ترجمه: یعنی: اگر نفس سركش، در كاری كه كراهت دارد، بر وی سخت بگیرد و تنفر نشان دهد و او را به اجبار به فعل مكروهی بكشاند، هرگز خواسته ی آن را در آنچه دوست دارد برنیاورد.

[صفحه 366]

شرح: شخص پرواپیشه با تمام وجود، از گناهان به دور و متوجه حسنات است و بر عكس نفس طغیانگر و سركش خواهان گناه و لذتهای نفسانی است و از خوبیها نفرت دارد و متمایل گناهان است، در این میان نیروی ایمان و تقوای اوست كه نفس را به فعل خیر كه برخلاف میل اوست وادار می كند، ولی در برابر حاجت نفس، هرگز خوش رویی نشان نمی دهد، زیرا روح لطیف و پاك پرواپیشگان، با استفاده از قدرت ایمان، در انجام كارهای نیكو گام برمی دارد و میل و اشتیاق به اطاعت و فرمانبری خدای متعال دارد، اما نفس سركش، همیشه تمایل به طغیان دارد و تمرد از فرمان خدا را خواهان است و به گونه ای بین این دو قدرت، نیروی رحمانی و روح پرواپیشگان و قدرت شیطانی نفس اماره، همیشه جنگ و ستیز است و نیروی ایمان اهل تقوا با، قدرت شیطانی نفس، معاهده ای نبسته اند، تا در برابر خواسته یكدیگر، تشریك مساعی نمایند. بلكه برعكس عمل یك طرفه انجام می گیرد و آن هم خواسته ی ایمان خواهد بود. بنابراین پرواپیشگان، نفس را مهار نموده و اعمال خوب را از آن بازستانده، بدون اینكه به خواسته ی آن توجهی نمایند. یكی از ویژه گیهای بدین جهت پرواپیشگان این است كه همیشه با این دشمن درونی، در جنگ و ستیز است: «ان اعدی عدوك نفسك التی بین جنبیك.»: دشمن ترین دشمن تو، نفس توست كه در نهاد و بین دو پهلوی تو قرار دارد و از همین جاست كه در روایت آمده است: «افضل الجهاد من جاهد نفسه التی بین جنبیه.»: برترین جهاد و نبرد انسان این است كه با نفس سركش، مبارزه ی بی امان و پیكار بی وقفه داشته باشد.

این حركت درست نقطه ی مقابل پیروان نفس است كه از خواسته ی ناروای آن پیروی نموده و اگر بخواهند به رفتار پسندیده وادارش كنند، با مخالفت آن مواجه شده و با شكست روبه رو می شوند، به همین جهت است كه پرواپیشگان در جاذبه ی عقل قرار گرفته و بر فرشتگان فزونی رتبه دارند و اما هواپرستان در جاذبه ی نفس، از حیوانات

[صفحه 367]

فرومایه ترند.

در حدیثی از امام صادق علیه السلام نسبت به شخصی كه از آن جناب تقاضای موعظه نمود، آمده است كه فرمود:

«اجعل قلبك قرینا برا او ولدا واصلا و اجعل علمك والدا تتبعه و اجعل نفسك عدوا تجاهدها و اجعل مالك عاریه تردها.»: جان و روانت را به منزله ی دوستی مهربان و نیكوكار یا فرزندی خدمتگزار (به پدر) قرار ده و تصور نما و علمت را همانند پدری مخدوم كه از او پیروی لازم است بنگر و نفست را دشمن مهاجمی بدان كه جنگ و ستیز با او را نباید از یاد برد و دارایی خود را امانتی به شمار آور كه باید به اهل آن بازگردانی.

یعنی چیزهایی كه انسان با آنها در ارتباط است عبارتند از: پدر به عنوان راهنما، فرزند به عنوان خدمتگزار، دوست نیكوكار برای مشاوره، نفس به عنوان دشمن در جنگ و ستیز و دارایی به عنوان قدرت و نیروی مادی.

می توان به جای مجموع اینها، در جهت كسب سعادت، چیزهای دیگری را جایگزین آنها ساخت و تعویض نمود، مثلا قلب را در جای دوست و فرزند نشاند و در راه سعادت، از آن استمداد نمود و علم را در جای پدر قرار داد و از آن پیروی كرد و نفس را دشمن نیرومند، پنداشت و با او نبرد كرد و مال را مانند عاریه دانست كه باقی ماندنی نیست، امروز در دست تو و فردا در دست دیگری است كه از آن بهره مند می گردد.

[صفحه 368]


صفحه 366، 367، 368.